اصطلاح «مدیریت مالی شخصی» (personal finance) به طریقه مدیریت اموال و برنامهریزی برای آینده میگویند. تمامی تصمیمات و فعالیتهای مالی بر سلامت مالی تأثیرگذار است. ما معمولاً طبق قوانین خاصی عمل میکنیم؛ مثلاً «خانهای که قیمتش بیشتر از درآمد دو سال و نیم شما باشد، نخرید» یا «همیشه باید 10% از درآمدتان را برای زمان بازنشستگی پسانداز کنید.»
اگرچه بسیاری از این گفتهها در طول زمان امتحان پس داده و مفید هستند، با اینحال، سنجش و بررسی کارهایی که باید برای تقویت سلامت و عادات مالی انجام دهیم، ضروری است. به همین منظور ما در این مقاله پنج قاعدهی کلی را در مدیریت مالی شخصی مطرح میکنیم که در دستیابی به اهداف خاص مالی یاری میرسانند.
پول میآید و میرود. برای خیلیها، این عمیقترین درک از مدیریت امور مالی شخصی است. به جای اینکه مدیریت امور مالیتان را نادیده بگیرید و به دست سرنوشت بسپرید، کمی سر و کله زدن با اعداد میتواند به شما در ارزیابی سلامت مالی و دستیابی به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت کمک کند.
برای شروع، محاسبهی ثروت خالص – تفاوت بین آنچه که مال شماست و بدهیهایی که دارید- بسیار مهم است. برای محاسبهی ثروت خالص، با تهیهی لیستی از داراییها (آنچه متعلق به شماست) و بدهیها (مقداری که بدهکار هستید) شروع کنید. سپس بدهیها را از داراییها کم کنید تا به میزان ثروت خالصی که دارید، برسید.
ثروت خالص، نشاندهندهی جایی است که در یک لحظه از نظر مالی هستید و طبیعی است که با گذر زمان تغییر کند. همین یک بار محاسبهی ثروت خالص میتواند مفید باشد، اما زمانی کاملاً موثر است که به طور منظم (حداقل به صورت سالانه) انجام شود. محاسبهی منظم ثروت خالص در طول زمان، به شما امکان ارزیابی میزان پیشرفتتان را میدهد. در نتیجه میتوانید موفقیتهایتان را تقویت و ضعفهایتان را شناسایی کنید.
تهیهی بودجهبندی شخصی یا برنامهریزی مخارج به همان اندازه مهم است. بودجهبندی شخصی به صورت ماهانه یا سالانه ایجاد میشود و ابزار مالی مهمی است چرا که میتواند در زمینههای زیر به شما کمک کند:
روشهای مختلفی برای تهیهی بودجهبندی شخصی وجود دارد، اما در تمام این روشها درآمد و مخارج برجسته است. دستهبندی درآمد و مخارجی که در بودجهبندی اعمال میکنید به شرایط شما بستگی دارد و ممکن است با گذشت زمان تغییر کند. دستهبندی رایجِ درآمد شامل موارد زیر است:
دستهبندی مخارج عمومی شامل موارد زیر میشود:
پس از پیشبینیهای مناسب، هزینهها را از درآمدتان کم کنید. اگر پولی برای شما باقی مانده باشد، یعنی مازاد دارید و میتوانید تصمیم بگیرید که پول را چطور خرج، پسانداز یا سرمایهگذاری کنید. اگر مخارجتان از درآمدتان بیشتر است، مجبورید بودجهتان را با افزایش درآمد (اضافهکردن ساعات کار، یا پیدا کردن شغل دوم) یا کاهش مخارج تنظیم کنید.
برای اینکه واقعاً بفهمید از نظر اقتصادی چه جایگاهی دارید و چطور میتوانید به جایی که میخواهید برسید، حساب کتاب کنید: هم ثروت خالص و هم بودجهبندیتان را به طور منظم بررسی و محاسبه کنید. شاید این مسئله برای بعضی افراد کاملاً بدیهی به نظر برسد، اما کوتاهی و شکست مردم در پایبندی به بودجهبندیِ دقیق، دلیل اصلی مخارج افراطی و بدهیهای طاقتفرساست.
اکثر مردم، اگر پول بیشتری برای خرج کردن داشته باشند، بیشتر خرج میکنند. همانطور که افراد در شغلشان پیشرفت میکنند و حقوق بیشتری میگیرند، همانقدر هم تمایل زیادی به بیشتر خرج کردن دارند. این پدیده به عنوان«تورم لایفاستایل» شناخته میشود. حتی اگر بتوانید صورتحسابهایتان را کامل پرداخت کنید، تورم لایفاستایل در طولانیمدت آسیبزننده است، چرا که تواناییتان در انباشت سرمایه را محدود میکند. هر مبلغ اضافهای که حالا خرج کنید به معنای داشتن پول کمتر در آینده و دوران بازنشستگی است.
یکی از دلایلی که مردم اجازه میدهند تورم لایفاستایل در برنامههای اقتصادیشان خلل ایجاد کند، تمایل آنها به چشم و همچشمی با دیگران است. اینکه افراد حس میکنند باید با عادتهای دوستان و همکارانشان مطابقت داشته باشند، غیرمعمولی و عجیب نیست. اگر همسن و سالان شما اتومبیلشانبیامدبلیو (BMW) است، تعطیلاتشان را جای خاصی میگذرانند و در رستورانهای گرانقیمت غذا میخورند، ممکن است احساس کنید که باید مثل آنها باشید. چیزی که به راحتی نادیده گرفته میشود، این است که خیلی از همان افراد خودنما طی دهها سال حفظ ظاهر تجملاتی، بدهیهای زیادی به بار میآورند. با وجود درخشش داراییهایشان- قایق، اتومبیلهای شیک، تعطیلات پرزرق و برق، مدارس خصوصی برای بچهها- ممکن است صرفاً از حقوقی به حقوق دیگر زندگی کنند و برای بازنشستگی هیچ پساندازی نداشته باشند.
همانطور که جایگاه فردی و شغلی شما به مرور زمان بهبود مییابد، افزایش بعضی از مخارج طبیعی است. شاید لازم باشد دستی در کمد لباسهایتان بکشید و لباسهای جدیدی متناسب با جایگاه جدیدتان اضاف کنید، یا با بزرگتر شدن خانواده، ممکن است به خانهای بزرگتر با اتاقخوابهای بیشتر احتیاج داشته باشید. و یا به خاطر مسئولیتهای کاری بیشتر و برای وقتگذرانی بیشتر با خانواده و دوستان و بهبود کیفیت زندگی، منطقی است که بخواهید شخصی را برای چمنزنی یا نظافت خانه استخدام کنید.
اگر میزان نامحدودی پول ندارید، به نفعتان است که تفاوت بین «نیاز»ها و «خواسته»ها را مدنظر داشته باشید تا بهتر خرج کنید. نیازها چیزهاییاند که برای زنده ماندن باید داشته باشید: غذا، سرپناه، مراقبتهای بهداشتی، حمل و نقل، لباس مناسب (بسیاری از افراد پسانداز را هم به عنوان نیاز برآورد میکنند، چه 10 درصد درآمدشان باشد چه هر میزانی که میتوانند هر ماه کنار بگذارند). برعکس خواستهها مواردی هستند که دوست دارید داشته باشید اما برای زنده ماندن ضروری نیستند.
سخت است که به طور دقیق مشخص کنید نیازها و خواستهها کداماند. مرز بین این دو برای بسیاری از افراد مبهم است. زمانی که به چنین چالشی برخورد کردید، براحتی ممکن است منطق کنار برود و یک خرج غیرضروری و یا اسرافی را نیاز در نظر بگیرید. ماشین مثال خوبی است. برای رفتن به محل کار یا بردن بچهها به مدرسه به یک ماشین نیاز دارید. اما آنچه دوست دارید ماشین شاسیبلند لوکس است که عملاً باید دو برابر یک ماشین کاربردی برای آن هزینه کنید (با هزینهی بنزین بیشتر) . میتوانید شاسی بلند را «نیاز» جا بزنید؛ چرا که واقعاً به ماشین احتیاج دارید، اما هنوز هم شاسی بلند یک خواسته است و نه نیاز. تفاوت بین قیمت یک وسیلهی نقلیه مقرون به صرفه و ماشین شاسیبلند لوکس، مبلغی است که واقعاً مجبور به خرج کردنش نبودهاید.
در بودجهبندی شخصیتان نیازها باید در اولویت اول قرار بگیرد. فقط بعد از اینکه نیازهایتان برآورده شد، به سراغ خواستههایتان بروید و میزان دلخواهی از درآمدتان را به آن اختصاص دهید. هر هفته یا هر ماه هم، بعد از پرداخت هزینههای مورد نیاز واقعی، مجبور نیستید تمام پول باقیمانده را خرج کنید.
اغلب گفته میشود که هیچ وقت برای شروع پسانداز بازنشستگی دیر نیست. شاید درست باشد، با اینحال هرچه زودتر شروع کنید، احتمالاً در دوران بازنشستگی وضعیت بهتری خواهید داشت. چنین چیزی به خاطر قدرت سود مرکب است که آلبرت انیشتین آن را «هشتمین عجایب جهان» میداند.
سود مرکب شامل سرمایهگذاری مجدد درآمد است و با گذشت زمان بیشترین موفقیت را به همراه خواهد داشت. هرچه درآمد بیشتری سرمایهگذاری شود، ارزش سرمایهگذاری افزایش خواهد یافت و درآمد (فرضی) نیز بیشتر میشود.
برای درک اهمیت زودتر شروع کردن، فرض کنید میخواهید تا 60 سالگی 1 میلیون دلار پسانداز داشته باشید. اگر از 20 سالگی شروع کنید، باید ماهیانه 655.30 دلار پسانداز کنید – در طی 40 سال 314،544 دلار سپردهگذاری کنید – تا وقتی به 60 سال رسیدید یک میلیونر باشید. اگر تا 40 سالگی منتظر بمانید، سپردهی ماهانه شما به 2432.89 دلار میرسد و در کل طی 20 سال 583،894 دلار. اگر تا 50 سالگی صبر کنید، آنوقت باید هر ماه 6،439.88 دلار سپردهگذاری کنید که در طول 10 سال میشود معادل 772،786 دلار. (این ارقام براساس نرخ سرمایهگذاری 5٪ و بدون سرمایهگذاری اولیه است. لطفاً بخاطر داشته باشید که این موارد فقط برای بیان منظور است و بازدهی، مالیات یا سایر عوامل را در نظر نمیگیرند).
هرچه زودتر شروع کنید، دستیابی به اهداف بلندمدت مالی آسانتر است. برای رسیدن به همان هدف در آینده باید هر ماه پسانداز کمتری داشته باشید و در مجموع سپردهگذاریِ کمتری انجام دهید.
صندوق پسانداز اضطراری دقیقاً همان چیزی است که از نامش هم پیداست: پولی که برای اهداف اضطراری کنار گذاشته شده است. این صندوق برای کمک به شما در پرداخت هزینههایی است که معمولاً در بودجه شخصی شما لحاظ نمیشود. هزینههای غیرمنتظره مثل: تعمیرات اتومبیل یا مراجعهی اضطراری به دندانپزشک. همچنین اگر درآمد شما قطع شود، میتواند به شما در پرداخت هزینههای روزمره کمک کند. مثلاً اگر بیماری یا جراحتی مانع کار شما شود یا شغل خود را از دست دهید.
اگرچه دستورالعمل سنتی، صرفهجویی در هزینهها به مدت سه تا شش ماه و ذخیره در یک صندوق پسانداز اضطراری است، اما واقعیت تاسفبار این است که این مقدار از آنچه خیلی از مردم برای جبران هزینههای بزرگ و بیکاری نیاز دارند، کمتر خواهد بود. در شرایط کنونی که از نظر اقتصادی نامشخص است، بیشتر مردم باید صرفهجویی در هزینههای زندگی را حداقل شش ماه انجام دهند و در صورت امکان حتی بیشتر. قرار دادن این مورد به عنوان مبلغی در بودجهبندیِ شخصی، بهترین راه اطمینان از پسانداز در موارد اضطراری و خرج نکردن بیهودهی این پول است.
به خاطر داشتهباشید که تهیهی پشتیبان اضطراری عملی مداوم است. چه بسا به محض فراهم کردن چنین مبلغ پشتیبانی، فوراً به آن نیاز پیدا کنید. به جای اینکه از این مسئله دلگیر شوید، خوشحال باشید، چرا که از نظر مالی آماده شدهاید و مراحل تهیه صندوق پشتیبان را دوباره شروع میکنید.
مدیریت مالی شخصی میتواند ابزاری عالی برای دستیابی به موفقیت مالی باشد. با اینحال، مهم است که دورنما داشته باشیم و عادتهایی بسازیم که کمکمان کند تا انتخابهای مالی بهتری داشته باشیم و در نتیجه سلامت مالیمان تقویت شود. بدون عادات صحیح، پیروی از گفتههای هرچند دقیقی مثل «هرگز بیشتر از 4 درصد در سال را صرف پسانداز بازنشستگی نکنید» یا «20 درصد درآمد ناخالص را برای بازنشستگی پسانداز کنید» دشوار خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید